بابابیخیال
ول کن برو ردکارت
برو بزاباد بیاد حاجی
توکلن ول کن مامله نیستی برو ردکارت
یک خیابون پرترافیک وماشین سروصدای
ادما جمعن شوغله همه چی منم که خوشحالم
واسه فردا چون طعتیله منم بیکارم
یک لباس صورتی عروسکی می پوشم
واسه سال تحویل امسال
باباییم که ازاون ور بایک پلاستیک شکلات تلخ
میاد وسط جمعمون
تومهمونی همه خوشحالن اصن
یک ماهی دودی بخر یک سکه بده به بچه ای که
کلا نداره بپوشه فقط میلرزه زیر برف بارون همش
دردکه اون شبا گشنه بخابه تو
سیرشده باشی وکلی غذا اصراف کرده باشیو ریخته
باشی جلوسگا
ترسه که تو نداشته باشی یک هزاری توجیبت
وشیپیش بزنه هزارتا هزارتا
یک ,باشی ,برو ,ول ,کن ,تو ,ول کن ,برو ردکارت ,میلرزه زیر ,زیر برف ,فقط میلرزه
درباره این سایت